متن رئیس سازمان حج و زیارت به مناسبت میلاد با سعادت حضرت امام رضا (ع)
به گزارش روابط عمومی سازمان حج و زیارت ؛ متن پیام علی رضا رشیدیان مناسبت میلاد امام رئوف حضرت امام رضا(ع) به شرح ذیل است:
قلبی شکست و دورو برش را خدا گرفت - نقاره می زنند ، مریضی شفا گرفت
دیدی که سنک در دل آیینه آب شد - دیدی که آب حاجت آیینه را گرفت
خانه دوست اینجاست... لحظه ارادت نزدیک است ... دم نقاره زن در گلو ، عقربه ها در راه ، ما منتظر. چشمان منتظرمان به راه آمدنش، دلهای زنگار گرفته مان صیقل یافته صفای قدوم مقدسش.
خدام دست به سینه، در و دیوار حرم گل آذین، فاصله عرش آسمان تا فرش زمین عطرآگین تا قدمگاه گام های مولود پاک و مطهر نجمه باشد تا هشتمین گوهر دریای هستی از دامن این بانو، جهانیان را به ذات و اقدس الهی گواه دهد.
سحرگاه میلاد است ، نقاره زن ها می دمند در صور خود، نه از برای شفای مومنی ، بلکه برای میلاد شافی و راضی و رضا(ع). او رضاست، نه در نام که در ذات نیز رضاست، رضا به حکم الهی ، رضا به آنچه که پروردگارش مقدر نموده و رضا به حضور در مشهد الرضا(ع).
و اینگونه شد که رضای پروردگار او در حضور رضا در خراسان قرارگرفت جایگاهی که امروز بهانه ای برای حضور میلیون ها زائر کوی عشق است. آنگاه که دل راه نمی دهد، روح خسته و پر تلاطم است، چشم دو دو می زند از دشواری های روزگارست، به کاری نمی رود، بهانه او به دل راه می یابد، روح سرکش را رام کرده و چشمان بی فروغ را سو می بخشد.
آنگاه که دل به شرقی ترین کعبه زمین و زمین به اوج آرزوها و انتهای غیبت راغبین و عارفین رو می کند. آنگاه که روح به قبله گاه دلها، به بهشتی ترین نقطه بهشت، به خاکی گرانتر از بهشت، به حرم امن آسمانی رضا (ع) پر می کشد می توانی در تنهایی گمشده ات و در فیض فیاض او خودت را بازیابی.
او که ابر رحمتش سایه ساری برای هر روح سرگشته و حیران است، باران عنایتش قلوب تشنه کویری را سیراب و قلم رافت و احسانش بر جریده خاص و عام می نگارد.
مشهدالرضا، حرم ثامن طیبه، جایگاه هشتمین حجت خدا بر زمین و زمینیان در میلاد نور پر چاذبه ترین برای هر دلداده است، میلاد نور خود با نور همراه است ، اینجا همه چیز سراسر نور ، سراسر عطر ، گویی همه جا را با گل و گلاب و نور پوشانده اند.
گنبد طلا با موجی از کبوتران سفید بر فراز آن،چون نگینی بر حلقه انگشتری شهر می درخشد. همه می آیند، از دارا و نادار، عالم و عامی، بزرک و کوچک، صاحب نام و مقام، بی جاه و جلال ، خودی و غیر خودی ، غریب و آشنا. می دانند که در پیش او همه چیز دارند، جاه و جلال، منصب و مقام، پول و طلا و او همه را یکسان می نگرد مگر به ذات و درون و خلوص و تقوایشان. نه فقط مسلمان که از یهود و نصار چه بسیار بوده اند زواری که به زیارت این امام همام تشرف یافته و بزرگی ها، عظمت و کرامات آن حضرت را درک کرده اند
هنوز هم مردم می آیند و از حوض و سقاخانه اسماعیل طلایی که به تبرک آب می نوشند و برای خانواده و نزدیکان خود از آن آب می برند. گندم و دان می خرند و در محوطه ای کوچک برای کبوتران حرم می ریزند و حاجت خود را از صاحب حرم می طلبند تا امام رئوفی که کبوتران را پناه می دهد آنان را پاسخ دهد.
پشت پنجره فولاد از ظن خود بندی زده،قفلی انداخته و پنجه در پنجره آرزوها دخیل بسته و حاجت طلبیده و می طلبند پنجره هایی که بارها و بارها شاهد شفای بیماران و روایی حاجت نیازمندان بوده است.
پنجره ای طلایی که از سبزی پارچه ها و ریشه های سبز رنگ حاجتمندان نمایی متفاوت یافته است. آنانی که هر راهی رفته و به بن بست خورده اند و از هر روشنایی قطع امید کرده اند به پیش او به امید آمده اند و نجواها و راز و نیازهایشان را با دوست، او که محرم اسرارشان است واگویه می کنند. دلشکستگانی که از همه کس رانده و از همه جا مانده اند و هیچکس پذیرایشان نیست به او پناه آورده اند تا میهمانش شوند و توبه نمایند.
من از گذشته دور دلم شکسته شده که حرف های خودم را نشد به جا بزنم
قبول غرق گناهم ، ولی بدان آقا دوباره آمده ام تا تو را صدا بزنم
غریب الغربا، انیس النفوس ..
چه دشوار است که در این روزهای کرونایی نمی توان در آستان نوربارانت حضور یافت اما می توان دلها را به مهرت متصل کرد و مرغ دل را پر داد تا بر گنبد طلا نشیند و واگویه هایمان را از دور بر تو گوییم و عرض ارادت نموده و سبکی و آرامش درون یابیم.
صداهای شیپور نقاره ها که چون دم عیسی بر فراز شهر طنین انداز می شود غبار غم از دل همه می شوید تا نوای مقدس میلاد مبارک حضرت رضا (ع) را بر جای آن بنشاند. باشد تا همگان در سایه شعاعهای نورانی وجود مقدس آن حضرت و فرزند برومندش قائم آل محمد (عج) در فضایی سرشار از مهر ، عطوفت ، آرامش، صلح و عشق زندگی کنیم.